معنی پروانه، اجازه (بخصوص اجازه موعظه وخطابه), معنی پروانه، اجازه (بخصوص اجازه موعظه وخطابه), معنی /cmاji، ا[اxi (fowmw ا[اxi kmu'i mozاfi), معنی اصطلاح پروانه، اجازه (بخصوص اجازه موعظه وخطابه), معادل پروانه، اجازه (بخصوص اجازه موعظه وخطابه), پروانه، اجازه (بخصوص اجازه موعظه وخطابه) چی میشه؟, پروانه، اجازه (بخصوص اجازه موعظه وخطابه) یعنی چی؟, پروانه، اجازه (بخصوص اجازه موعظه وخطابه) synonym, پروانه، اجازه (بخصوص اجازه موعظه وخطابه) definition,